جاده خاطره ها
نفس... اجازه بده کمی... عطر او را حس میکنم... به گمانم دارد می آید کسی.... ببخش اگر... موهایم اندکی سفید شده... سیاهیش را... به روزگارم داده بعد تو.... قول بده دیگر دیر نکنی... آخر... مدتهاست که دیگر... حنایم رنگی ندارد پیش دلم.... دلم.. چشمانم.. دستانم... دست به یکی کرده اند... که دمار مرا درآورند.. از دلتنگی ات.....
پ.ن: چقدر خوبه که پاییزه...برگا میریزه..
نوشتهشدهدرپنج شنبه 92/7/25ساعت
4:11 عصرتوسط*سحربانو*نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |